کهکشان تنهایی جای خالیت مثل کفش سیندرلااندازه هیچکدوم از مردم شهر نشد!!! |
|||
شنبه 26 بهمن 1392برچسب:, :: 21:59 :: نويسنده : نسیم حیات
علاقه و محبت شدیدی که به تو ابراز میکردم دروغ و بی احساس بود و در حقیقت نفرت من نسبت به تو بود که روز به روز بیشتر میشد و بیشتر تو را میشناختم به دورنگی تو بیشتر پی می بردم این احساس در قلب من جای میگیرد و بالاخره باید از هم جدا شویم چون دیگر به هیچ وجه حاضر نیستم که روزی شریک زندگی تو باشم و اگرچه عمر دوستی همچون گل بهاری کوتاه بود ولی درهمین مدت کوتاه توانستم به جاهلیت و پستی تو پی ببرم و بسیاری از صفات اخلاقی تو برای من روشن شد و مطمئن هستم که این خشونت و طبع بدخویی تو بالاخره مرا بدبخت خواهد کرد و اگر این دوستی ما از سر بگیرد تمام عمر را به پشیمانی خواهم گریست و اگرچه افسانه آشنایی ما نیز جدایی است و جدا ازهم ما خوشبخت خواهیم بود و حالا لازم است که بگویم این موضوع مرا هیچوقت فراموش نکن و مطمئن باش این را سرسری نمی نویسم و چقدر ناراحت کننده است اگر بازهم بخواهی دوست من باشی! بنابراین از تو میخواهم جواب نامه ام را ندی چون نامه تو سراسر دروغ و تظاهر است که شاید عشق و محبت است از تو متنفر شده ام و من تصمیم گرفتم برای همیشه تو و یادگار تلخ عشقت را فراموش کنم چون دیگر به هیچ وجه نمیتوانم خودم را راضی کنم که دوستت داشته باشم و شریک زندگی تو باشم..! حالا اگه واقعا عاشقی این نامه رو از اول یک خط در میون بخون نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها ![]() ![]() ![]() ![]()
![]() نويسندگان
|
|||
![]() |